Web Analytics Made Easy - Statcounter

گسترش حاشيه نشيني در سطح خرد، موجب ايجاد اختلال در امنيت رواني ساکنان شهرها و در سطح کلان موجب ايجاد انواع آسيب ها و ناهنجاري هاي اجتماعي شده،مهم ترین ویژگی مناطق حاشیه نشین، ازدحام جمعیت، فقر و نداری، مشکلات بهداشتی و بیکاری است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، مهاجرت عامل اصلي پيدايش حاشيه نشيني و اسکان غيررسمي است،حاشيه نشيني خود به عنوان يکي از مسايل اجتماعي، پيامدها و آثار متفاوتي در سطوح خرد و کلان در جامعه به جاي مي گذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

يکي از مهمترين حوزه هاي تاثيرگذار حاشيه نشيني، حوزه بسيار حساس آسيب هاي اجتماعي است. گسترش حاشيه نشيني در سطح خرد موجب ايجاد اختلال در امنيت رواني ساکنان شهرها و در سطح کلان موجب ايجاد انواع آسيب ها و ناهنجاري هاي اجتماعي مي شود. مهم ترین ویژگی مناطق حاشیه نشین، ازدحام جمعیت، ساخت و ساز نامناسب، فقر و نداری، مشکلات بهداشتی، بیکاری، بزهکاری و مشکلات اجتماعی است لذا با توجه به افزایش این معضل در جامعه ،هنوز هیچ نهاد و سازمانی در این خصوص اقدامی جامع و کارساز انجام نداده است به گفته برخی از کارشناسان حوزه اجتماعی به طور متوسط ،مهاجرت حاشیه‌نشین ها به کلانشهرها نسبت به سال 61، 17 برابر افزایش یافته و در قبال ان  17 برابر هم صدمات‌اجتماعی جبران ناپذیری به کشور‌وارد آمده است.

در این خصوص عباس دیلمی‌زاده به خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان می گوید: مسایل اقتصادی، منبع بخش اعظمی از آسیب‌های اجتماعی در جامعه است این مسئله هم بحث دو سه سال اخیر  نیست بلکه ریشه طولانی دارد، اگر یک مقدار به عقب برگردیم ،متوجه می شویم که از زمان شروع تحریم های اقتصادی این مسئله آغاز و همچنان نیز تداوم پیدا کرده است.

 

مدیرعامل جمعیت تولد دوباره با بیان اینکه دلایل دیگری مانند خشکسالی، کمبود آب در کشور و عدم مدیریت در بهره برداری آب هم تاثیر بسزایی در بروز آسیب های اجتماعی داشته  است، بیان کرد: اما اگر بخواهیم با تفکر سیستمی به موضوع بنگریم ،می بینیم  همه اجزای دیگری هم غیر از دو عامل( خشکسالی، کمبود آب و عدم مدیریت در بهره برداری ) می تواند تاثیرگذار در به وجود آمدن ،شدت مسئله و مشکلات آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد، حاشیه‌نشینی و سایر مسایل باشد.

 

دیلمی‌زاده تصریح کرد: به نظر می رسد برای اینکه بتوانیم پیامدها و مشکلات وضعیت فعلی  را تحت کنترل و مدیریت قرار دهیم  باید به نوعی برنامه های بسیار ضربتی، کوتاه مدت و هیجانی برای  اغناء شهروندان به کار ببریم و در هدر دادن منابع خود به دلیل رفتارهای هیجانی و غیر کارشناسی کار در خوری انجام دهیم لذا  می طلبد برنامه های دقیق، منظم و اختصاصی توسط کارشناسان دقیق حوزه های مختلف برای یک برنامه بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت داشته باشیم که قالب نظرات کارشناسی در آن دیده  شده باشد.

 

مدیرعامل جمعیت تولد دوباره اظهار کرد: از همه مهمتر، این موضوع به این دلیل که دارای دینامیک بسیار پیچیده ای است، برای  طراحی چنین برنامه هایی جامعیت کارشناسی باید وجود داشته باشد و غالب متخصصان حوزه های مختلف باید نقش داشته باشند تا بتوانند  هم درک درستی از شرایط موجود داشته باشند و هم برون رفت از مسئله از طریق طراحی مدل های دینامیک بتوانند موفقیت خود را تا حدودی افزایش دهند.

 

وی با بیان اینکه حاشیه نشینی مسئله بسیار مهم و پیچیده ای است، اذعان کرد: به نظر می رسد که اظهارنظرهای کارشناسی فعلی که راه حل های ساده ای را اعلام می کنند و یا کارشناسی بگوید به نظر من باید این کار را بکنیم ،نمی تواند مبتنی بر شواهد علمی، پژوهشی، آینده نگری و آینده بینی باشد،

حاشیه نشینی با روش های سلبی و مقابله  ای حل نمی شود

مدیرعامل جمعیت تولد دوباره اظهارداشت: مسئله حاشیه نشینی بسیار مهم و پیچیده است. ممکن است بسیاری معتقد باشند که ما حاشیه نشینی را به رسمیت بشناسیم ،در این شرایط باید منتظر آسیب ها ی دیگری باشیم حتی ممکن است  اگر بخواهیم خیلی صریح این مسله را به رسمیت بشناسیم بعد ها حالت هایی از رانت خواری ها و  زمین خواری مواجهه شویم و خیلی ها  به طمع اینکه می توانند ثبت شوند و  چیزی را به دست بیاورند موضوع را کمی از نظر ما پیچیده تر و شدت دهند از طرفی مقابله با حاشیه نشینی نمی تواند با روش های سلبی و مقابله حل شود.

 

دیلمی زاده با اشاره به تجربیات مسئولان کلان های شهرهای دنیا در خصوص کاهش آسیب های اجتماعی افزود: وقتی ما یک توسعه متوازن و همگون  را در سراسر نقاط جغرافیایی نداریم و بخشی از شهرهایمان از نظر اقتصادی صنعتی و ورود  سرمایه باعث توسعه می شود و از قبل برنامه ریزی برای این توسعه نکردیم پدیده هایی شبیه حاشیه نشینی بروز پیدا می کند مثلا در بسیاری از کلان شهرهای بزرگ دنیا که آمدند بر روی توریسم سرمایه گذاری کردند و یک باره سرمایه های بزرگی را وارد برنامه های توسعه توریسم خود کردند و اقتصاد آن کلانشهر شکوفا  و موجب شده است که افراد مختلف و کارگرانی که در دهکده های پایین اجتماع هستند برای کسب درآمد ،وارد آن شهر و منطقه در حال توسعه شوند و

 

دیلمی زاده ادامه داد: از آنجا که مسئله مسکن در کلانشهرها مسئله مهم و گران قیمتی است و اختصاص به تهران هم ندارد حتی در شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن هم این مسئله وجود دارد کسانی که برای کسب درآمد وارد منطقه مربوطه می شوند به حاشیه  و زندگی های جمعی ،گروهی و خانه های گروهی و مکان هایی که بتوانند هزینه کمتری را پرداخت کنند و از طریق درآمدهایی که کسب می کنند اندوخته ای داشته باشند به تبع آن در یک چنین فضا و بستری، فضای مناسب  برای رشد آسیب های اجتماعی هم به وجود می آید.

 

عدم توجه به توسعه متوازن ،عامل رشد حاشیه نشینی

مدیرعامل جمعیت تولد دوباره ادامه داد: عدم توجه به توسعه متوازن  این مسئله را ایجاد می کندبنابراین  اکنون ما به نقطه ای رسیدیم که دچار مشکل حاشیه نشینی هستیم حالا باید بتوانیم فرآیند معکوس مهندسی را برای این مسئله چه در درازمدت و چه کوتاه مدت طراحی کنیم

 

وی گفت: نخستین گام در چنین مواقعی که بودجه ها و امکانات کافی برای شرط هزینه های شهری وجود ندارد، هزینه اثربخشی ها نشان می دهد که تمرکز ما در گام اول باید برای کاهش آسیب موجود باشد یعنی فرض می کنیم که آسیب وجود دارد  در هر حال نمی توانیم آسیب را به طور کامل رفع کنیم بنابراین تفکر و مدلینگ این است که ما آهسته آهسته آسیب را کاهش و اقدامات خود را انجام دهیم.

سید حسن موسوی چلک نیز در گفتگو با خبرنگار اجتماعی شبستان در خصوص موضوعات و آسیب های اجتماعی در برنامه ششم توسعه گفت: در ماده ۹۷ برنامه چهارم توسعه به موضوعات اجتماعی و آسیب های اجتماعی اشاره شده بود اما متاسفانه در برنامه پنجم توسعه حتی یک اشاره کوچکی نیز به آسی های اجتماعی نشد و کلا این موضوعات مطرح نشده بود.

 

رییس انجمن مددکاران اجتماعی افزود: علی رغم اینکه در سیاست های کلی به آسیب ها توجه شده بود اما در برنامه پنجم به موضوعات و مسایل اجتماعی مردم هیچ اشاره ای نشده و برنامه ای برای آنها در نظر گرفته نشد که این خود مشکلاتی را در پی داشت.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی  خاطر نشان کرد: در حال حاضر شرایط اجتماعی کشور ایجاب می کند که در برنامه ششم توسعه موضوع آسیب های اجتماعی به مراتب بیشتر از قبل باید مورد توجه قرار گیرد.

 

موسوی با بیان اینکه در حال حاضر از نظر شاخص ازدواج و طلاق، اعتیاد، ایدز، کاهش سن اعتیاد، افزایش تعداد کودکان کار و ازدواج، مصرف شیشه  و غیره در وضعیت بدی قرار داریم تصریح کرد: بطوری که  آسیب های اجتماعی بیشتر شده است به همین دلیل باید فکری اساسی برای کنترل و کاهش این آسیب ها انجام شود.

 

وی افزود: با توجه به اینکه آسیب های اجتماعی  امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد را تحت الشعاع قرار داده است به همین دلیل باید از یک مدیریت هوشمند برای تحلیل وضعیت موجود و نگاه به آینده استفاده شود تا بتوان برنامه ششم توسعه را با توجه به این موارد هوشمندانه تر و واقع بینانه تر ازبرنامه های گذشته نوشت.

 

برنامه ششم توسعه باید دولت را ملزم به ارائه گزارش سالانه از وضعیت اجتماعی کشور کند

رییس انجمن مددکاران اجتماعی با بیان اینکه برنامه ششم توسعه باید دولت را ملزم به ارائه گزارش سالانه از وضعیت اجتماعی کشور کند ،افزود: همچنین باید آسیب های اجتماعی در کشور رصد و از ظرفیت سازمانهای اجتماعی در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها استفاده شود.

 

وی با ابراز تاسف از نبود متولی مشخص در حوزه اجتماعی بیان کرد: تاکنون موضوعات و آسیب های اجتماعی متولی نداشته اند به همین دلیل باید یک سازمانی متولی این امور باشد تا بتواند با مدیریت درست، سیاستگذاری مناسبی در این بخش داشته باشد.

 

 ۱۸ میلیون نفر درسکونتگاههای غیر رسمی زندگی می کنند

موسوی با اشاره به محلات ناکارآمد شهری خاطر نشان کرد: در حال حاضر براساس آمارهای موجود سکونتگاههای غیر رسمی، بافتهای تاریخی و فرسوده و روستاهایی که به شهرها پیوسته اند، جمعیتی در حدود ۱۸ میلیون نفر را در خود جای داده اند که نمی توان این تعداد افراد را در نظر نگرفت و با توجه به اینکه آسیب های اجتماعی در این محلات بیش از مناطق دیگر است بنابراین باید سندآسیب های اجتماعی با توجه ویژه به افراد آسیب پذیر و در معرض خطر تدوین شود.

 

رئیس انجمن مددکاران احتماعی بیان کرد: سنجش شاخصهای سلامت اجتماعی در کشور وجود ندارد به همین دلیل باید سالی یک بار این شاخصها سنجیده و تقویت شود.درمجموع با توجه به موضوعات و آسیب های اجتماعی موجود، دولت باید ملزم شود در سال اول برنامه ششم سند ملی کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی را تدوین و در سالهای بعد نیز این سند بصورت استانی و شهرستانی نوشته شود.

«علیرضا محجوب» هم به خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان می گوید: با توجه به اینکه کمیسیون اجتماعی مجلس در چندین نوبت مسئله حاشیه نشینی را با دستگاه های ذیربط رسیدگی و بررسی کرده است ولی هنوز اقدام مدونی تحت عنوان طرح یا لایحه مشخصی که بخواهد به این موضوع بپردازد، صورت نگرفته است.

 

این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در ادامه افزود: لذا بایستی دستگاه های اجتماعی متقاضی یک کار پخته و سازمان یافته در خصوص مسئله حاشیه نشینی شوند ضمن اینکه مرکز پژوهش های مجلس هم تحقیقاتی در این زمینه داشته و اقدام جدی دیگری صورت نگرفته است.

 

وی با بیان اینکه خشکسالی های اخیر در رشد حاشیه نشینی بسیار تاثیرگذار بوده است، تصریح کرد: کاهش درآمد شدید در شهرستان ها نیز بر این موضوع بی تاثیر نبوده است، کلان شهری مثل تهران که روز به روز سهمش از اقتصاد نسبت به سایر استان ها و شهرها بیشتر می شود و حتی شهرهای کوچک نسبت به روستاهای پیرامون خود همین خاصیت را پیدا کرده اند، وجود چنین مشکلاتی طبیعی است.

 

محجوب در ادامه اظهار کرد: ما حتی شاهد مهاجرت از پنج کیلومتری به تهران هستیم ،این امر نشان می دهد درآمد داخل این شهر حتی با حاشیه و نزدیک خود هم بسیار تفاوت دارد که همه اینها دلیل بنیادی بر رشد حاشیه نشینی در جامعه می باشند.

 

تشدید مهاجرت مهمترین مهمترین عارضه طبیعی بر افزایش حاشیه نشینی

وی با بیان اینکه تشدید مهاجرت مهمترین عارضه طبیعی در سنوات اخیر بر افزایش حاشیه نشینی بوده است، گفت: برای جلوگیری از تشدید حاشیه نشینی، بایستی طرح های زیادی در روستاها صورت بگیرد و شرایط در روستاها به گونه ای تقویت شود که میل به بازگشت یا همان باز مهاجرت در افراد ایجاد شود،این اقدام کار سختی است، هر زمانی هم که باز مهاجرت را تشدید کردیم(اطراف تهران را از 20 الی 25 کیلومتری آزمودیم) این اتفاق افتاد ولی به این صورت، به جای اینکه شهر تهران محل فصلی مهاجران باشد، محل ییلاق آنها شد، یعنی مهاجرت قطعی رخ نداد که علتش همان فاصله درآمدی و ماهیتی در شهرها نسبت به روستاها است.

 

این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اظهار کرد:با پیشرفت تکنولوژی، اقدامات کشاورزی و باغداری در روستاها با نیروی کمی انجام می گیرد و سهم آنها هم از درآمد فوق العاده نیست. افزایش قیمت هم در محصولات کشاورزی علیرغم همه چیزهایی که گفته می شود، قابل ملاحظه نیست لذا بایستی انگیزه ها برای حضور در روستاها به ویژه برای نسل جدید را به حداقل برسانیم تا بتوانیم بخشی از این مشکلات را مرتفع کنیم.

 

محجوب با بیان اینکه آثار اجتماعی و فرهنگی حاشیه نشینی بسیار ویرانگر است تصریبح کرد:حاشیه نشینی خود آسیب زا است در حاشیه نشینی انواع تضاد، بزهکاری، جرم و جنایت وجود دارد،حاشیه،محل فاصله انداختن بین حکومت و مردم و محل بریدن مردمی است که شاید در روستاها پیوندهایشان با آداب و مبانی اخلاقی که داشتند بیشتر بود. همه این مسایل به جهت برخورد یک فرهنگ جدید در حاشیه نشینی افزایش می یابد.

 

وی درباره  راهکار حل این مشکلات در سال 97، گفت: زمانی که در شهری مانند تهران 15 برابر بیش از یک روستا درآمد متوسط هست شما تصور می‌کنید راه موثری وجود دارد؟ مگر اینکه تصمیم گرفته شود تا ثروت را به‌صورت متناسب توزیع کنند. برخی نمی‌توانند پدر یا مادرشان را نگهدارند. اما عده زیادی هزینه سگ و گربه و انواع حیوانات خانگی را می‌پردازند درحالی‌که هزینه این حیوانات بیشتر از هزینه یک خانواده روستایی است.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس افزود: در چنین فاصله و نابرابری، حل مشکل حاشیه‌نشینی بسیار حرف نامربوطی است مگر اینکه درآمد را آن‌چنان بتوانیم کاهش دهیم که مسیر در جهت مقابل این است. علاوه بر این ابزاری نداریم که در مقابل این مسیر بایستیم و اراده‌ای هم نیست که به ما در ایستادن در مقابل این مسیر کمک کند. ما تنها راه را می‌دانیم و کار را نمی‌دانیم. اراده‌ای برای قانون‌نویسی در این راستا نیز وجود ندارد.

بنابراین راهکار درست این است که ابتدا بدانیم  مشکلات ناشی از حاشیه نشسنی به چه شکل ایجادشده است ، این موضوع نیازمند بررسی مفصلی است اما به‌صورت خلاصه آنچه این معضل و مشکل را درست کرده عدم داشتن سیاست‌های متناسب در حمایت از تولید داخلی است.اقتصاد باید به نحوی تنظیم شود که هرکسی که سرمایه در بخش تولید می‌آورد حداقل زیان نکند.لذا در صورتی  که روستاییان از  شرایط اقتصادی مناسبی برخودار باشند ،یعنی تولیدات کشاورزی آنها مجهز به تکنولوژی روز باشد تا سود حاصل از تولیداتشان کفاف زندگی و خانواده انها را بدهد ،هیچ گاه یک فرد روستایی حاضر به زندگی در شهر و حاشیه شهرها نخواهد بود پس می لازم است که مسولان یک اقدام ضربتی و جامع برای حل این معضل که جان میلیون ها انسان را در خطر انداخنه و تبعات اجتماعی و فرهنگی زیادی برای جامعه به دنبال دارد انجام دهند.

 

شهلا رکنی

پایان پیام/35

منبع: شبستان

کلیدواژه: حسن روحانی هفته وحدت بیرجند آذربایجان غربی ارومیه وحدت هفته بسیج ارزانی ستاد عالی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور خراسان جنوبي مهاجرت از شهرها به روستاها دیلمی علیرضا محجوب حاشیه نشینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۰۹۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • معرفی برترین ها در سیزدهمین جشنواره نوجوان سالم
  • برگزاری ششمین اجلاسیه هم اندیشی روحانیون کلان شهرهای کشور در قم
  • اجلاسیه هم‌اندیشی روحانیون کلان شهرهای کشور در قم برگزار می‌شود
  • نقش حمل‌ونقل عمومی در کاهش ترافیک کلان‌شهر مشهد
  • نقش حمل‌ونقل عمومی در کاهش ترافیک کلان‌شهرها
  • گربۀ محله مهم است
  • سیگار نابودگر ظاهر و زندگی افراد؛ از آسیب‌های پوستی تا تهدید سلامتی
  • نخستین مرکز مانیتورینگ مراکز معاینه فنی شهر اصفهان راه‌اندازی می‌شود
  • «سمیع» تعیین تکلیف شود/ کمبود نیروی پلیس راهور و راننده اتوبوس مشکل مشترک کلان‌شهرها
  • کم‌توجهی به روستاها موجب حاشیه‌نشینی در شهرها می‌شود